چند ماه پیش اداره ملی اقیانوسها و جو در آمریکا (NOAA) گزارش تکاندهندهای را درباره وضعیت آلایندههای جوی منتشر کرد که دربرگیرنده اطلاعات و نمودارهای مختلفی بود و در یک مورد بارز نمودار غلظت کربن دیاکسید موجود در جو در 800 هزار سال گذشته را نشان میداد. 800 هزار سال بازه زمانی بسیار بلندی به نظر میآید اما از منظر زمینشناختی چندان هم بلند نیست. با وجود این، این بازه زمانی آنقدر بلند است که مراحل گرمایش و سرمایش جهانی را ثبت کند. در طول 800 هزار سال گذشته در هیچ برههای غلظت دیاکسید کربن موجود در جو از 300 واحد در میلیون فراتر نرفته بود. این رقم بین 150 و 300 واحد در میلیون در نوسان بوده و حداکثر 300 واحد در میلیون بوده است. اما پس از 1960 به 300 واحد در میلیون میرسد. سپس در طول 60 سال گذشته از 300 واحد در میلیون به بیش از 400 واحد در میلیون رسیده است. این افزایش شدید و بسیار شتابان است و در طول 800 هزار سال گذشته بیسابقه بوده است. پیامدهای این وضعیت و اینکه چرا چنین اتفاقی افتاد بسیار قابلتأمل است. این میزان باورنکردنی کربن دیاکسید موجود در جو و افزایشش بدان معناست که الان مقدار عظیمی کربن دیاکسید در جو هست و این موضوع برای تداوم زیستبوم بشر به شکلی که ما میشناسیم زیانآور است. یخهای کره زمین یکشبه ذوب نمیشوند بلکه 50 و شاید 100 سال طول بکشد تا ذوب شوند اما این یخها دارند ذوب میشوند و وقتی یخها ذوب شوند، سطح آب دریاها بهسرعت بالا خواهد آمد (صفحه یخ گرینلند همین حالا هم درحال آبشدن است)، برفانباشتِ هیمالیا در حال ناپدیدشدن است و این یعنی رودخانه سند و گنگ در برخی از روزهای سال خشک خواهند شد. سراسر شبهقاره هند دچار خشکسالی شدید خواهد شد و مابقی جهان نیز دچار دگرگونیهای عظیم میشوند.
این 400 واحد در میلیون از کجا آمد؟ ابتدا باید به حقیقتی درباره دینامیسم تغییرات آبوهوایی اذعان کنیم و آن اینکه لگامگسیختگی تغییرات آبوهوایی نشان میدهد که اگر تغییرات آبوهوایی باعث ذوبشدن یخخاک شمالگان شود (که دارد میشود) در آن صورت گازهای متان (که از کربن دیاکسید بسیار خطرناکتر است) رها خواهند شد و این منجر به پرشتابترشدن تغییرات آبوهوایی میشود. به گفته دیوید هاروی (در مقاله انتشار دیاکسیدکربن و تغییرات آبوهوایی، ترجمه حسین رحمتی) دادهها نشان میدهد که یکی از علل این افزایش توسعه چین پس از سال 2000 بوده است. توسعه چین مستلزم توسعه زیرساختها در مقیاسی گسترده بود. نمودار مصرف سیمان در چین بهخوبی گویای همه چیز است. مصرف سیمان در چین چنان افزایش یافت که این کشور ظرف دوسالونیم 45 درصد بیش از کل سیمانی که ایالات متحده در طول 100 سال مصرف کرده بود را مصرف کرد. از دهه 1990 به این سو چین با سرعت بسیار زیادی در حال توسعه بوده است اما این روند در بحران 8-2007 بسیار پرشتابتر شد زیرا بازار صادرات چین (یعنی ایالات متحده) خواب رفته بود و به همین دلیل چین مجبور شد برنامه توسعه زیرساختهایش را که در بزرگی در دنیا بینظیر بود جایگزین بازار مصرف ایالات متحده کند. درحالیکه دنیا آماده ریاضت میشد، چین به استقبال گسترشگرایی رفت.
چین در 8-2007 با اجرای پروژه توسعه زیرساختهایش در مقیاسی گسترده، سرمایهداری جهانی را از سقوط نجات داد. چین به نیت نجات سرمایهداری جهانی این کار را نکرد بلکه برای جذب نیروی کار مازادی که بر اثر سقوط صنایع صادراتی پدید آمده بود، این کار را کرد. بنابراین چین سرمایهداری جهانی را به هزینه افزایش انتشار گازهای گلخانهای نجات داد. به زعم هاروی علت جهش سطح دیاکسید کربن به بیش از 400 واحد در میلیون تا حدودی این موضوع است. اما چین تنها کشوری نبود که این راه را رفت. اگر به گسترشگراییِ ترکیه و برزیل در این سالها نگاه کنیم، میبینیم که چیزهای مشابهی در پاسخ به سقوط 08-2007 اتفاق افتاده است و منجر به انتشار شدید گازهای گلخانهای شده است. اولین استلزام این است که نمیتوانیم بحث را به کنترل میزانهای تغییر محدود کنیم بلکه باید اهمیت توده از پیش موجود را دریابیم. باید به این فکر کنیم که چطور کربن دیاکسید را تا جایی که میتوانیم از جوّ خارج کنیم. بخشی از این کار را طبیعت از راه جذب دیاکسید کربن در اقیانوسها انجام میدهد. صدفداران این دیاکسید کربن را در اقیانوسها به صدف تبدیل میکنند و الی آخر. این راهی طبیعی برای جذب کربن است. اما باید روشهایی برای جذبکربن از راه کشاورزی نیز پیدا کنیم. ریشه مشکلات جهان معاصر آزادشدن کربنهای نهفته در زیر زمین است، انرژیای که در طول سدههای متمادی در دورههای پیشین ذخیره شده است. اگر میخواهیم به جهان 300 واحد در میلیون کربن بازگردیم، باید کربنی را که از زیر زمین استخراج میکنیم، دوباره به زیر زمین برگردانیم. این کار را اساسا پوشش گیاهی و تاحدی سختپوستان انجام میدهند. ما تمام آن انرژی ذخیرهشده را از زیر زمین بیرون کشیدهایم و اکنون رها کردهایم. باید بهجد به این بیندیشیم که چطور 400 واحد در میلیون کربن را به سطح 300 واحد در میلیون بازگردانیم و تنها راه این است که کربن دیاکسید را از جو بیرون بکشیم و به زیر زمین بازگردانیم. یکی از راهها بازجنگلکاری است. اما بازجنگلکاری فقط جنگلهای تازهرشدکرده نیست. بازجنگلکاری در مقیاس جهانی، مقدار کربن دیاکسید موجود در جو را کاهش میدهد. طرحهایی برای بازجنگلکاری وجود دارد و در نیمکره شمالی شاهد افزایش خالص پوشش جنگلی هستیم. جنگلهای بارانی حارهای در آمازون، سوماترا، بورنئو در آفریقا که تاراج شدهاند بهشدت در خطرند. جنگلزدایی در آمازون و در جنوب شرق آسیا بیوقفه تشدید شده است. بولسونارو همان دونالد ترامپ برزیل است. او به این تغییرات آبوهوایی «مزخرف» باور ندارد. برزیلیها واقعا دارند جنگلهای آمازون را با شدت بیشتری تخریب میکنند تا زمین لازم برای کاشت سویا، گاوداری و... داشته باشند. بنابراین تلاش برای محافظت از جنگلهای بارانی حارهای و بازجنگلکاری عرصه بسیار مهمی برای کنش سیاسی است.
گزینه دیگر این است: شکلهایی از کشاورزی هست که کربن را جذب میکنند و آن را به زیر زمین بازمیگردانند. میتوان کربن را شش اینچ زیر زمین دفن کرد اما اگر عمیقتر شخم بزنیم در آن صورت کربن دوباره آزاد میشود. بنابراین به نظر میرسد تکنولوژی کشاورزی و تکنیکهای کشاورزی باید بهطور اساسیتری دگرگون شوند. اما محصولاتی هم هستند که کربن دیاکسید را شش اینچ زیر زمین میبرند، آنها درواقع کربن را زیر زمین میبرند و این بدان معناست که سیستمی از ریشههای عمیق وجود دارد که کربن را جذب میکند و آن را به عمق میبرد. اگر محصولاتی از این نوع را پرورش دهیم در آن صورت میتوانیم فرایند بیرونکشیدن کربن دیاکسید از جو و بازگرداندن آن به زیر زمین را آغاز کنیم.
این یک امکان بسیار مهم است. اما چطور میتوانیم کشاورزان را تشویق به این کار کنیم؟ و این کار چه تأثیراتی بر کشاورزی خواهد داشت؟ در اینجا نشانهای از امید وجود دارد. در اتحادیه اروپا و نیز در ایالات متحده، طرحهایی هست که به کشاورزان پول میدهند تا هرچیزی نکارند زیرا مازاد محصولات کشاورزی وجود دارد. این بدان معناست که برخی زمینها دیگر نباید کشت شوند. بهجای آنکه به کشاورزان پول دهیم تا چیزی نکارند چرا به آنها پول ندهیم تا محصولاتی را بکارند که کربن دیاکسید را به زمین بازمیگردانند؟ اما چقدر باید کاشت تا سطح دیاکسید کربن در اتمسفر از 400 به 300 برسد؟ پاسخ دقیق مشخص نیست اما اینها تکنیکها و تکنولوژیهاییاند که باید به خدمت گرفته شوند. با توجه به تولید گازهای گلخانهای ما باید با جدیت به این بیندیشیم که چطور دیاکسید کربن را از اتمسفر خارج کنیم و آن را دوباره جای اصلیاش یعنی زیر زمین بازگردانیم. راه آیندهنگرانه دیگر طراحی و ساخت ماشینهای عظیم استخراج کربن است که کربن را زیر زمین دفن کنند.
هاروی اذعان میکند که دیدن نمودار تغییرات غلظت کربن دیاکسید در 800 هزار سال پیش همهچیز را در جهانبینیاش تغییر داده است. مسئله تغییرات آبوهوایی از چیزی که فکر میکرد با تکنیکهای معمول و مداخلات عاقلانه قابل مدیریت است به چیزی رسید که مستلزم دگرگونی ریشهایِ تمام روشهای تفکر، تمام روشهای انجام کارها و شیوه زندگی است. نه تنها باید مصرف سوختهای فسیلی و میزان انتشار کربن را بهطور چشمگیری کاهش دهیم بلکه باید بهطور جدیتر به راههایی برای خارجکردن کربن دیاکسید از اتمسفر و بازگرداندن آن بهجای خودش یعنی زیر زمین بیندیشیم. باید بهطور جدیتر به مشکل تغییر آبوهوا و انتشار کربن دیاکسید بیندیشیم. باید بهطور جدیتر به روشهای کنترل و مهار افزایش مداوم انتشار گازهای گلخانهای بهویژه در چین و در بازارهای نوپا در سراسر جهان بیندیشیم. اما وقتی دولتهای ایالات متحده، بریتانیا یا اروپا به این کشورها میگویند که «شما نباید این کار را بکنید» آنها بهدرستی پاسخ میدهند که «100 سال است که این کار را اینقدر کردید تا به منزلت کنونیتان دست یافتید پس چرا ما نباید همین کار را برای 100 سال آینده انجام دهیم؟». کربنی که هند، چین، برزیل و ترکیه تولید میکنند، مدام درحال افزایش بوده است. ما باید راهی بیابیم برای ایجاد توسعه اقتصادی بدون افزایش شدت کربن و مصرف روزافزون سوختهای فسیلی. در اینجا یک مسئله فوری هست که باید در تفکر و روالهای اقتصادی و سیاسی بدان پرداخت. اما باید توجه کرد که در پس همه اینها یک مشکل بزرگ نهفته و آن انباشت سرمایه است. با اینهمه این نیروی پیشبرنده انباشت سرمایه در چین بود که توسعه را به همان روشی ایجاب کرد که آنها در پیش گرفتند. با توجه به اینکه چین و بازارهای نوپا از راه ورود به گسترش افراطی که منجر به افزایش شدید انتشار گازهای گلخانهای شد، سرمایهداری جهانی را از منجلاب 8-2007 بیرون کشیدند؛ بنابراین میتوان گفت که با وضعیتی مواجهیم که در آن، بقای سرمایهداری در گرو تداوم پروژه گسترشگرایانه در تمام این کشورها به هزینه انتشارِ شدیدتر کربن دیاکسید است. اما باید تأکید کرد که مشکل، غلظتِ از پیش موجود کربن دیاکسید است. جامعه جهانی باید هرچه زودتر به این مشکل بپردازد و این در گرو بهچالشکشیدن نیروی پیشبرندهای است که در پس این مشکل نهفته است: نرخهای بیپایان و مرکب انباشت سرمایه.