راهبرد اتحادیه اروپا در مورد اقلیم و انرژی بهطرزی نگرانکننده دوقطبی شده است، در حالی که اتحادیه تلاش میکند نقش خود را بهعنوان چراغ جهانی کربنزدایی حفظ کند، پایتختهای ملی برای تضمین تأمین انرژی لازم و پر نگه داشتن ذخایر گاز طبیعی و روشن نگه داشتن چراغها تلاش میکنند. تقابل این دو سیاست میتواند در عمل به شکست و ناامیدی هر دو منجر شود.
به گزارش شانا به نقل از مدیریت امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت، برنامه اقلیمی اتحادیه اروپا در نگاه اول در حال اجراست، پارلمان اروپا سرانجام به مصالحه داخلی درباره اصلاح سیستم تجارت انتشار اتحادیه اروپا (EU ETS) و نظام مالیات مرزی کربن (CBAM) دست یافت.
به موازات آن، کمیسیون اروپا (EC) طرحی بلندپروازانه برای پایان دادن به وابستگی اتحادیه اروپا به سوختهای فسیلی روسیه از طریق ترکیبی از ایجاد تنوع در عرضه و صرفهجویی در مصرف انرژی ارائه کرد. حتی طرح طبقهبندی مناقشهبرانگیز تأمین مالی پایدار (در مورد سرمایهگذاری در گاز طبیعی و انرژی هستهای)، مورد توافق نهایی پارلمان اروپا قرار گرفت.
با این حال، در نگاهی فراتر از این طرحها و برنامههای آرمانی اقلیمی اتحادیه اروپا، وضعی روی زمین در حال بدتر شدن است. پایتختهای اروپایی برای کنار آمدن با یکی از مخربترین بحرانهای انرژی در تاریخ این اتحادیه تلاش میکنند. در کمتر از یک سال، قیمت عمدهفروشی برق در سراسر این قاره دو برابر و گاهی حتی سه برابر شده، همچنین قیمت نفت خام و گاز به بالاترین حد خود رسیده است.
در عرض چند ماه، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و آلمان هرکدام بین ۳۰ تا ۴۰ میلیارد یورو برای کاهش آسیب خانوارها و صنعت از افزایش قیمت کالاها هزینه کردهاند. شرکت گازپروم بهطور کامل عرضه گاز طبیعی را به حداقل ۱۲ کشور اتحادیه اروپا قطع کرده یا بهطور قابل توجهی کاهش داده، این موضوع سبب نگرانی سیاستمداران در مورد سهمیهبندی انرژی در زمستان شده است.
آلمان هماکنون محدود کردن آب گرم، کاهش روشنایی معابر و درخواست از شهروندان برای صرفهجویی انرژی را آغاز کرده است. افزایش واردات گاز طبیعی مایعشده (الانجی) از منابع جایگزین حیاتی است، اما زیرساخت ترمینال و عرضه جهانی آن محدود است. در انتظار یک فاجعه انرژی، دولتهای مختلف بیسروصدا زغالسنگ بیشتری میسوزانند و نیروگاههای زغالسنگی بیشتری را در سراسر اروپا بازگشایی میکنند.
عدم تطابق فزایندهای بین اهداف اقلیمی اتحادیه اروپا و واقعیتهای سخت در بخش انرژی وجود دارد. با توجه به اینکه ممکن است بحران کنونی بیش از چند ماه طول بکشد، انتظار میرود این شکاف حتی بیشتر شود.
هرچند درست این است که اتحادیه اروپا موضع اقلیمی خود را حفظ کرده و سعی میکند دولتهای ملی را تحت کنترل خود نگه دارد تا تحول بلندمدت اقتصاد اروپا بهعنوان یکی اولویتهای مشترک این اتحادیه باقی بماند، اما جبر سیاست در کمیسیون اروپا و وسواس آن با اصلاحات سادهانگارانه (و غیرواقعی) میتواند اعتبار این کمیسیون را بهعنوان واسط و هماهنگکننده شایسته بین سیاستهای اقلیمی و انرژی تضعیف کند. یا شاید کمیسیون اروپا دیگران را قانع کند که سیاستهای کنونی درباره اقلیم برای شرایط عادی و منصفانه طراحی شدهاند که شامل اقتصادهای پس از همهگیری کووید-۱۹، جنگ کنونی و رکود جهانی در آینده نمیشود.
اتحادیه اروپا به کشورهای عضو برای افزایش هدف سهم تجدیدپذیرها در ترکیب انرژی خود به ۴۵ درصد تا سال ۲۰۳۰ فشار میآورد. با توجه به اینکه این سهم در نیمی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا هنوز زیر مرز ۲۰ درصد است، دستیابی به این هدف در عمل چگونه ممکن است؟ بهویژه که ۶۰ درصد ظرفیت انرژی تجدیدپذیر در اتحادیه اروپا در واقع از زیستتوده (سوزاندن چوب و محصولات کشاورزی) بهجای انرژی خورشیدی یا بادی حاصل میشود.
انرژیهای تجدیدپذیر سابقه خوبی در تولید برق پاک دارند، اما تنها دانشگاهیان بر این باورند که خروجی آنها میتواند جایگزین سوختهای فسیلی در صنعت، کارخانهها یا بخش هوانوردی شود. با اینکه انرژیهای تجدیدپذیر برای منافع جمعی کشورهای اروپایی بسیار مهم است، اما تناوب جریان تولید برق از آنها، چگالی انرژی کم و امکان ذخیرهسازی محدود سبب شده که نقش و تأثیر مثبت آنها محدود شود.
کمیسیون اروپا «سازوکار خرید مشترک گاز» را پیشنهاد کرده است که به نمایندگی از کشورهای شرکتکننده در مورد قیمت گاز در قراردادها مذاکره میکند. مقامهای اتحادیه اروپا معتقدند برنامه موفق تهیه مشترک واکسن کوویدـ ۱۹ میتواند برای گاز طبیعی نیز تکرار شود، اما عملی کردن این ایده به سادگی گفتن آن نیست. پایتختهای ملی قراردادهای بلندمدت دوجانبه با عرضهکنندگان گاز دارند و ترجیح میدهند برای مذاکره استقلال و انعطافپذیری خود را به تنهایی داشته باشند. جای تعجب نیست که تنها چند کشور عضو اتحادیه اروپا علاقه محدودی به مشارکت در سازوکار خرید مشترک گاز نشان دادهاند.
یکی از موضوعات نگرانکننده این است که تفکر بلندمدت کمیسیون اروپا در مورد اقلیم بهشدت تحت تأثیر برنامه گذار انرژی آلمان (Energiewende) است. بروکسل همچنین شروع به پیروی از ارادت تقریباً مذهبی برلین به «سهگانه مقدس» یعنی انرژیهای تجدیدپذیر، هیدروژن و پمپهای حرارتی کرده است. باید گفت اگرچه این اهداف قابل ستایش هستند، اما پرهزینه، طولانیمدت و برای جبران زیرساختهای کنونی سوخت فسیلی ناکافی هستند. پس از تقریباً ۲۰ سال صرف وقت، انرژی و صدها میلیارد یورو، آلمان به دستاوردهای واقعی بسیار کمی در کاهش اتکا به منابع انرژی فسیلی دست یافته است، بهطوری که سوختهای فسیلی هنوز ۷۷ درصد از انرژی آلمان را تشکیل میدهند.
راهبرد اتحادیه اروپا درباره اقلیم و انرژی به طرز نگرانکنندهای دوقطبی شده است. درحالیکه اتحادیه تلاش میکند نقش خود بهعنوان چراغ جهانی کربنزدایی را حفظ کرده و همچنان سیاستهای بیش از حد جاهطلبانه و پرهزینه در این زمینه را دنبال کند، به موازات آن، پایتختهای ملی برای تضمین تأمین انرژی لازم و پر نگهداشتن ذخایر گاز طبیعی و روشن نگهداشتن چراغها تلاش میکنند. تقابل این دو سیاست و یا به عبارت بهتر دو اولویت، میتواند در عمل به شکست و ناامیدی هر دو منجر شود.
اتحادیه اروپا نقش مهمی در تحت فشار قرار دادن شرکای بینالمللی خود برای مشارکت در اقدام جمعی بهمنظور حل بزرگترین مشکل پیش روی جامعه جهانی دارد. با این حال، اروپا مسئول کمتر از ۷ درصد از انتشار جهانی گازهای گلخانهای است، درحالی که بقیه انتشاردهندگان بزرگ جهان در دهه گذشته نسبت به تعهد کاهش انتشار دیاکسید کربن خود فاصله زیادی داشتهاند.
در آینده نزدیک، اروپا باید بتواند امنیت انرژی خود را بدون دادن هیچگونه امتیازی به سایرین تضمین کند. انتظار میرود سیاستمداران اروپایی در مورد مصرف انرژی بیرحم و درباره اقلیم بسیار عملگرا باشند.