متولی مصرف بهینهسازی سوخت میگوید: شرکت بهینهسازی مصرف سوخت متولی بهینهسازی است اما ذیل یک شرکتی قرار دارد به نام شرکت ملی نفت ایران و ماموریت و ساختار این دو شرکت هیچ نسبتی با همدیگر ندارند. محسن دلاویز در گفتوگو با همشهری تأکید میکند: باید یک دستگاه فرابخشی در کشور متولی مدیریت مصرف انرژی شود و نباید محدود به مصرف سوخت باشد بلکه کل مدیریت مصرف انرژی شامل سوخت، برق و آب و سایر حاملها را بر عهده بگیرد. مشکل ما بخشینگری است و همه دردها را میدانیم اما درمان قطعی صورت نمیگیرد. او بر این باور است که بازار بهینهسازی مصرف انرژی یک بازی برد – برد است. اگر مردم بدانند وقتی آلودگی هوا کاهش مییابد، بیماریها کم شده و هزینه بهداشت و درمان کمتری میدهند و سلامت آینده خودمان و فرزندانمان را تضمین میکنیم، باید بهینهسازی مصرف انرژی بهعنوان یک وظیفه ملی دیده شود نه اینکه همه بگویند به ما چه؟ با مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت کشور درباره چالشها و تنگناها و البته فرصتهای پیش روی کشور در زمینه بهینهسازی مصرف سوخت گفتوگو کردهایم. محسندلاویز میگوید: یکی از جاهایی که اصلا شامل تحریمها نمیشود همین بهینهسازی مصرف انرژی و زیستمحیطی است و میتوانیم سرمایهگذار جذب کنیم به شرطی که ارادهای وجود داشته باشد. این گفتوگو را بخوانید:
آمارهای مصرف انرژی در کشور وحشتناک است. این را وزیر نفت میگوید. شرکت بهینهسازی مصرف سوخت چه کار میکند و کجای ماجراست؟
ببینید! ما ایرانیها هر روز معادل 2.10میلیون بشکه نفت خام، تلفات انرژی از منابع اولیه تا مصرف نهایی داریم و معادل 385میلیون بشکه نفت در بخش خانگی مصرف انرژی داریم؛ همچنین میزان مصرف انرژی در بخش حملونقل معادل 304بشکه نفت خام برآورد میشود. درحالیکه سرانه مالکیت خودرو در ایران نسبت به جهان خیلی هم بالا نیست؛ بهگونهای که در ایران به ازای هر 1000نفر 200سرانه مالکیت داریم، اما این رقم در آمریکا 800 و در ایتالیا 600خودرو به ازای هر 1000نفر است.
یعنی میگویید میزان مصرف انرژی خودروها در ایران زیاد است؟
میانگین مصرف سوخت خودرو در کشورهای پیشرفته به ازای هر 100کیلومتر پیمایش، متوسط 5.1لیتر است و در ایران 7.8لیتر برآورد میشود. جالب اینکه کشورهای پیشرفته میخواهند میزان مصرف سوخت خودروها در هر 100کیلومتر را به 4.1لیتر در سال 2020برسانند. آمارها از میزان مصرف انرژی در ایران بسیار وحشتناک است و ما نیمی از انرژی خود را در بخش نیروگاههای حرارتی با راندمان 37.8درصد از دست میدهیم. واقعا تا کی میتوانیم به این روند خطرناک ادامه دهیم. حال بیتوجهی ملی ما به روند رشد مصرف سوخت وحشتناکتر است.
شما متولی شرکتی هستید که مسئولیت بهینهسازی مصرف سوخت را بر عهده دارد و باید پاسخ بدهید که چرا این غفلت ملی رخ میدهد؟
ببینید، شرکت بهینهسازی مصرف سوخت متولی بهینهسازی است، اما ذیل یک شرکتی به نام شرکت ملی نفت ایران قرار دارد و مأموریت و ساختار شرکت هیچ نسبتی با همدیگر ندارند. البته نمیخواهم منکر تلاشهای گذشته شوم و حداقل در یک دورهای زحمات زیادی کشیده شده اما فرصتهای سرمایهگذاری زیادی در عرصه بازار بهینهسازی مصرف سوخت و انرژی وجود دارد، اما نه با ساختار فعلی.
ساختار به چه نحوی باید اصلاح شود؟
پیشنهاد دادهایم که شرکت به معاونتی زیرنظر رئیسجمهور ارتقا یابد و حتی با آقای دکتر واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور و جمشید انصاری، معاون اداری رئیسجمهور جلسه برگزار و تلاش خود را کردهایم، اما اینکه نتیجه چه خواهد شد، نمیدانم. باید یک دستگاه فرابخشی در کشور متولی مدیریت مصرف انرژی شود و نباید محدود به مصرف سوخت باشد، بلکه باید کل مدیریت مصرف انرژی شامل سوخت، برق، آب و سایر حاملها را بر عهده بگیرد. مشکل ما بخشینگری است و همه دردها را میدانیم، اما درمان قطعی صورت نمیگیرد؛ بهعنوان مثال من بهعنوان یک مسئول در زیرمجموعه وزارت نفت میگویم به من چه که باید میزان تلفات در نیروگاههای حرارتی کاهش یابد. زمانی موفق خواهیم شد که نگاههای بخشی را در حوزههای کلان و استراتژیک، بهینهسازی مصرف انرژی را کنار بگذاریم. این خواسته ما نه یک شوخی و نه یک شعار کلیشهای بلکه عین واقعیت است.
شاید اشکال اینجاست که متولیان بخشهای مختلف فکر میکنند سرمایهگذاری در این بخش فقط هزینه کردن است. اینگونه نیست؟
ما هیچ هزینهای نمیکنیم و منابع سرمایهگذاری شده از محل ذخیره انرژی بازیافت میشود؛ هرگونه سرمایهگذاری در بخش مدیریت مصرف انرژی به نفع کل کشور، دولت و مردم است و همه برنده خواهیم بود. در واقع در دنیای امروز بازار بهینهسازی مصرف انرژی یک بازی برد- برد است. مردم باید بدانند وقتی آلودگی هوا کاهش مییابد، بیماریها کم میشود و هزینه بهداشت و درمان کمتری میدهند و سلامت آینده خود و فرزندانمان را تضمین میکنیم، بنابراین باید بهینهسازی مصرف انرژی بهعنوان یک وظیفه ملی دیده شود نه اینکه همه بگویند به ما چه؟ صریح میگویم این شرکت زیرنظر شرکت ملی نفت، راه به جایی نمیبرد. هرچند ممکن است نظر وزیر نفت این نباشد اما من نظر خودم را میگویم. آقای زنگنه معتقد هستند که اثرگذاری شرکت بهینهسازی مصرف سوخت زیرنظر شرکت ملی نفت بیشتر خواهد بود، اما من بهعنوان مسئولی که از طرف ایشان مسئولیت گرفتهام، اثرگذاری مؤثری نمیبینم؛ شاید تجربه ایشان ثابت میکند با همین ساختار میشود موفق بود.
وضعیت مصرف انرژی در صنعت نفت مطلوب است؟
شما در صنعت نفت هم شاهد اتلاف انرژی هستید. پالایشگاههای گازی و بنزینی همه با راندمان پایین فعالیت میکنند. این یک چالش جدی است. اصلا اگر برخی پالایشگاههای بنزینی را تعطیل کنیم و بنزین وارد کنیم، به نفعمان است. البته از منظر امنیت انرژی و پدافند غیرعامل شاید ادامه فعالیت این پالایشگاهها قابل دفاع باشد، اما از منظر میزان مصرف انرژی جای تأمل وجود دارد. سیستم تأسیسات نفتی ایران فرسوده است و برخی از آنها دارای 80سال قدمت است و باید آنها را به موزه تبدیل کرد. تلفات انرژی در سیستم تأسیسات نفتی ایران با وجود احترام به تلاش نیروهای زحمتکش و جانفشانی آنها برای حفظ این تأسیسات نفتی واقعا سنگین است.
آیا مصرف سوخت خودروها منطقی است؟
به هیچ عنوان. 40سال است از صنعتی حمایت میکنیم آن هم به بهانه اشتغالزایی. تا کی باید از صنعتی حمایت کنیم که ماشین هدر دادن انرژی است؟ صنعتی که باید به روز میشد و در بازارهای جهانی رقابت میکرد، همه صنعت را اسیر خود کرده است. خندهدار نیست هنوز وانتنیسان آبی تولید میکنیم که در هر 100کیلومتر 20لیتر بنزین مصرف میکند. واقعا اگر کل صنعت خودروسازی را جمع کنیم، از منظر بهینهسازی مصرف انرژی، به نفع اقتصاد ملی ماست.حرف ما این است که حمایت از تولید ملی بهمعنای مصرف هرچه بیشتر حاملهای سوخت نیست و خودروسازان باید متعهد شوند که میزان مصرف سوخت خودروها را کاهش دهند و مصرفکننده هم باید حق انتخاب داشته باشد تا خودرویی سوار شود با کیفیت بالا و مصرف پایین. شما ببینید ما بعد از چین با جمعیتی 1.5میلیارد نفری که سالانه 37.5میلیارد دلار یارانه انرژی میدهد، با مصرف 35میلیارد دلار یارانه انرژی رتبه دوم جهان را داریم؛ آنهم با 80میلیون نفر جمعیت. واقعا مطالعه کنید که کدام کشور با یارانه به توسعه رسیده که ما دومین کشور باشیم. دیگر نمیتوانیم با این روند ادامه دهیم.در 50سال گذشته به میزان حجم بالایی، یارانه انرژی دادهایم. پس چرا هنوز مزه واقعی توسعه را نچشیدهایم؟ ما فرهنگ توسعه نداریم. یکی از شاخصهای این عقبماندگی فرهنگ توسعه به فرهنگ مصرف انرژی ما برمیگردد. باید روی فرهنگ مصرف انرژی بیشتر کار کنیم و نسل جوان و میانسال کشور شاید آموزشپذیری کمتری داشته باشند؛ به همین دلیل از الان باید روی بچهها کار کرده و آنها را آگاه کنیم.
اما برخی منتقدان میگویند با قیمتهای پایین انرژی، تلاش برای فرهنگسازی جواب نمیدهد؛ به همین دلیل پیشنیاز بهینهسازی مصرف را اصلاح قیمتها میدانند.شما چه فکری میکنید؟
باید تجربه دنیا را درنظر بگیریم و از ابزارهای تجربهشده دیگر کشورها استفاده کنیم و نخواهیم دوباره از ابتدا چرخ را اختراع کنیم. مهمترین ابزار کنترل مصرف انرژی، ابزار قیمت است. تردید نکنید که قیمت بالای انرژی، محرک اصلی کنترل مصرف است. البته مردم هم میگویند اگر قرار است قیمتها واقعی شود، سرانه درآمدی آنها هم باید متناسب با قیمتها افزایش یابد. اما بالاخره قبول داریم که داریم انرژی را هدر میدهیم یا نه؟ ما فکر میکنیم چون نفت و گاز را خدا به ما داده پس باید به هر روش ممکن آن را مصرف کنیم و در واقع از بین ببریم. شما کدام ایرانی را سراغ دارید که در زمستان لباس گرم داخل منزل بپوشد، انگار تابستان است، چون انرژی ارزان میدهیم نیازی به مصرف بهتر نمیبینیم و وقتی هوای داخل در زمستان گرم میشود، پنجرهها را هم باز میکنیم. اینکه ربطی به قیمتها ندارد. مشکل فرهنگی است. دلیلاش هم این است که نگاه درآمدی و توسعهای به منابع نفت و گاز نداریم و رویکرد خدمت بر استفاده از این منابع حاکم است. شما ببینید به همه شهرها و روستاهای ایران گازرسانی کردهایم. آیا یک کشور پیشرفته چنین کاری میکند؟ البته منکر خدمات گازرسانی به روستاها نیستیم و مردم هم حق دارند؛ اما فکر کردهایم که میشد با انرژی خورشیدی بخشی از نیاز انرژی روستاها و شهرها را تامین کرد؟ ما روزانه بین 30تا 35میلیون دلار یارانه بنزین میدهیم و 50درصد این یارانه را 3دهک ثروتمند جامعه مصرف میکند. اینکه یارانه انرژی را از جیب فقرا بدهیم به ثروتمندان کجایش عدالت است؟ افزایش شکاف طبقاتی و بدتر شدن ضریب جینی از همین شیوه پرداخت یارانه انرژی شروع میشود. راه رسیدن به عدالت اجتماعی، نجات دادن کشور از دست این یارانههای ضدعدالت انرژی است.
اما صرف افزایش قیمت حاملهای انرژی میتواند جلوی قاچاق سوخت را بگیرد؟
به هر حال اختلاف قیمت در داخل و کشورهای همسایه انگیزه قاچاق را تشویق میکند؛ البته آمارهای مختلفی بیان میشود ولی قاچاق هست؛ هرچند آمار آن در دسترس نباشد. برای مدیریت این وضعیت باید یک زنجیره شکل بگیرد و پیشزمینه همه اقدامات، فرهنگسازی برای رهایی از بدمصرفی است.
یعنی یک الگوی یکسان برای هدفمندی یارانهها برای همه دهکها جواب نمیدهد؟
اصلا جواب نمیدهد. آمارهای رسمی مرکز آمار در سال95 را بخوانید که میگوید 3دهک بالا 50درصد یارانه بنزین را مصرف میکند، آن وقت یک فرد روستایی که اصلا خودرویی ندارد، چه میزان یارانه بنزین دریافت میکند؟ اگر یارانه انرژی را بهصورت سرانه افراد بدهیم به عدالت اجتماعی نزدیکتر هستیم؛ البته با سازوکار دقیقتر که دوباره نقدینگی افزایش نیابد و فشار تورمی ایجاد نشود. افزایش تورم باز هم فشار به دهکهای پایینتر را بیشتر میکند و ثروتمندان، ثروتمندتر میشوند. نظام فعلی پرداخت یارانهها، ترمزی برای توسعه است و شاید تنها کشور دنیا باشیم که سیر مصرف انرژی در آن صعودی است.
وضعیت مصرف انرژی در بخش خانگی قابل دفاع نیست؛ درحالیکه کمهزینهترین بخش برای صرفهجویی انرژی است. چرا اقدام نمیشود؟
ما میتوانیم با چند اقدام فوری بین 30تا 40درصد از مصرف انرژی خانگی را کاهش دهیم. کافی است با وزارت راه، شهرداریها و نظام مهندسی بنشینیم و تصمیم بگیریم و آییننامهها و الزامات مبحث19 مقررات ملی ساختمان را اجرا کنیم و برچسب انرژی در ساختمان را الزامی کنیم، دستکم در ساخت ساختمانهای جدید این مقررات اجرایی شود. جالب اینجاست که کمترین هزینه را بر قیمت تمامشده دارد، اما همه، غفلت کردهایم. بارها با شهرداری تهران مکاتبه کردیم که بیاییم این مقررات را بهطور جدی اجرا کنیم؛ جالب اینکه قانون اصلاح الگوی مصرف هم داریم. اشتباه ما اینجاست که فکر میکنیم صرفهجویی انرژی نیاز به منابع جدید مالی دارد؛ درحالیکه منابع آن از محل انرژی آزادشده تأمین میشود. ما 5استان دارای بیشترین مصرف انرژی را شناسایی کرده و با استانداران نامهنگاری کردیم که فقط استاندار کردستان پاسخ نامه را داد و بقیه اصلا پاسخ هم ندادند، چرا که برای آنها اصلاح مصرف انرژی دغدغه جدی نیست و تا زمانی که به یک بحران برخورد نکنیم، نمیخواهیم تصمیم بگیریم. گام نخست هم باید از خود صنعت نفت شروع شود و حدود 40میلیارد سرمایهگذاری برای نوسازی تأسیسات نفتی نیاز داریم.
آیا تحریمها میتواند مانعی برای بهینهسازی مصرف انرژی باشد؟
اتفاقا یکی از جاهایی که اصلا شامل تحریمها نمیشود همین بهینهسازی مصرف انرژی و زیستمحیطی است؛ به این صورت که میتوانیم سرمایهگذار جذب کنیم؛ به شرطی که ارادهای وجود داشته باشد.
اتفاقا انتقاد اصلی بهخود شما برمیگردد که چرا از ظرفیتهای ماده 12قانون رفع موانع تولید در ارتباط با بهینهسازی مصرف انرژی استفاده نشده است، اما آقای زنگنه اخیرا گفته که این ظرفیت در حال احتضار است و باید زنده شود؟
گامهای خوبی برداشته شد، اما فرصت را تا حالا از دست دادهایم. چرا که سرمایهگذار دنبال برگشت اصل و سود سرمایهاش است. قبلا وزارت نفت رأسا میتوانست تصمیم بگیرد اما براساس مقررات موجود، باید در اولویت تخصیص سازمان برنامه و بودجه قرار بگیرد. سرمایهگذاری برای نوسازی ناوگان حملونقل به میزان 2هزار کامیون وارد شده و هزینه کرده اما بعد از8ماه یک دلار هم نگرفته و معطل روشن شدن نامهنگاری ما با سازمان برنامه و بودجه و سازمان هدفمندی یارانههاست. این وضعیت قابل دوام نیست. طرح برقیکردن 600هزار چاه آب کشاورزی با این وضعیت برای سرمایهگذار با توجه به نوسانات نرخ ارز جذابیت ندارد.
یعنی عملا کارها خوابیده است؟
نه. ما همچنان پیگیر طرحها هستیم و بهزودی طرح جایگزینی یک میلیون بخاری هوشمند هرمتیک به جای بخاریهای سنتی را استارت میزنیم که دارای راندمان انرژی 85درصدی است؛ برنده مناقصه مشخص شده و قرار است طی چند سال آینده این تعداد بخاری تولید و جایگزین شود و وزیر آموزش و پرورش به سازمان نوسازی مدارس دستور داده که همکاری کنند، چرا که 40درصد از بخاری مدارس کشور دچار مشکل است اما پیشرفت کار بستگی به همکاری استانداریها دارد؛ حتی دنبال جایگزینی رایگان بخاریها در برخی مناطق هستیم. البته قبول داریم که کارهای در دست اجرا متناسب با ظرفیتها نیست.
براساس اعلام مرکز آمار حدود 75درصد از پنجرههای ساختمان ایران همچنان تکجداره است؛ درحالیکه اگر همه را حتی با یارانه تعویض کنیم شاید چند سال نیازی به احداث نیروگاه و پالایشگاه گازی نداشته باشیم. پس چرا گامی برای این کار برداشته نمیشود؟
این انتقاد کاملا وارد است و زمانی موفق خواهیم شد که به مردم بگوییم شما هزینه نمیکنید، بلکه سرمایهگذاری میکنید و پولتان پسانداز میشود و امیدواریم نمایندگان مجلس قانون ماده 12را اصلاح کنند تا انگیزه سرمایهگذاران افزایش یابد. اگر همین پنجرهها و بخاریها را تعویض کنیم، چندین سال دیگر نیازی به عرضه انرژی بیشتر نداریم. اصلا لازم نیست مردم هزینه کنند؛ خود دولت هزینه کند و انرژی آزادشده را صادر یا به بخشهای مولد بدهد، کل کشور برنده خواهد بود. قانون اجازه میدهد دستگاهها و صنایعی را که مصرف انرژی را اصلاح نمیکنند، جریمه کنیم و پول جریمه را در همان صنعت برای سرمایهگذاری در بهینهسازی مصرف انرژی بهکار بگیریم، اما ما نمیتوانیم این قانون را اجرا کنیم و در فضای کشور بهگونهای مقاومت صورت میگیرد و کارها به پیش نمیرود.
اشتباه شرکت بهینهسازی مصرف سوخت این است که ارتباط مؤثری با بدنه جامعه و مردم ندارد و تلاش میکند تا دولت را راضی کند تا این موضوع را جدی بگیرد. فکر نمیکنید خاموش شدن چراغ بهینهسازی مصرف انرژی یک اشتباه بوده است؟
دقیقا درست میگویید. ما سعی میکنیم این چراغ را روشن نگه داریم اما حضور در رسانهها و فضای عمومی جامعه بدون اعتبارات لازم موفقیتآمیز نخواهد بود. متأسفانه در 7و 8سال گذشته کل اعتبارات فرهنگی شرکت صفر شده؛ درحالیکه یک زمانی چراغ این شرکت روشن بود چرا که بودجه برای فرهنگسازی داشت اما به نظر ارادهای وجود داشت تا این چراغ را خاموش کند. روشن کردن این چراغ و ایجاد یک ردیف اعتباری خیلی سخت است و ما همه تلاش خود را میکنیم تا نتیجه چه شود. اگر ما در بدنه جامعه حضور نداریم، دلیلش نداشتن بودجه و توان حضور است نه اینکه ارادهای نداریم. ما با دستان خالی داریم کارها را پیش میبریم و مجوزهای لازم برای حضور در شبکههای مجازی و برندسازی را گرفتهایم و در حال نمادسازی نظیر نماد بابابرقی در صنعت برق و سیاساکتی در راهنمایی و رانندگی هستیم. انتظار ما از رسانهها بهویژه روزنامه همشهری این است که حداقل بهینهسازی مصرف انرژی را در اولویتهای خود قرار دهد چرا که چالش اصلی در همین تهران است و ظرفیتهای کار بسیار بالاست.
فکر میکنید تشکیل وزارت انرژی ضرورت دارد و به حل مشکلات کمک میکند.
بهشخصه مدافع تمرکز و یکپارچهسازی مسئولیتها و اختیارات و تشکیل وزارت انرژی هستم؛ هرچند سخت است، اما میتوان شورای عالی انرژی و یک سازمان فراگیر و فرابخشی برای مدیریت مصرف انرژی ایجاد کرد. مگر قرار است چند نیروگاه و پالایشگاه بسازیم؟ البته راهاندازی پالایشگاه ستاره خلیجفارس یک شاهکار وزیر نفت بود که روزی 30میلیون لیتر بنزین بر تولید کشور اضافه میشود، نتیجه چی شد؛ تولید به 100میلیون لیتر رسید و مصرف هم به همین میزان افزایش یافت. با این روند اگر روزی 150میلیون لیتر بنزین تولید کنیم باز هم مصرف به همان میزان میرسد. در دنیا هر 50سال، مصرف بنزین دوبرابر میشود ولی در ایران هر 10سال.
نمیخواهم بگویم مافیای عرضه انرژی بیشتر حاکم است اما به نظر میرسد تفکر غالب مدیران و تصمیمگیرندگان بر عرضه هرچه بیشتر انرژی قرار دارد و کم شدن مصرف، شاید بازار و کسبوکارها را تحتتأثیر قرار دهد. شما قبول دارید که این تفکر وجود دارد؟
بگذارید جوابتان را جور دیگر بدهم. من در جایی مسئولیت دارم که مسئولیت اصلی بالادست من عرضه انرژی است. کار مدیریت تقاضا باید از مدیریت عرضه جدا شود. باید تغییر ریل داده و اولویت نخست را به مدیریت تقاضا بدهیم، عرضه بیشتر انرژی نه به صرفه است و نه منطقی. فعلا کسی نگران رشد مصرف نیست و جایی ما گیر میافتیم.
کجا گیر خواهیم کرد و اگر بخواهیم رشد 8درصدی اقتصاد را داشته باشیم، انرژی کافی برای این رشد را در اختیار داریم؟
دنیا در حال حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر است و سرمایهگذاری هنگفتی در این حوزه انجام شده و میشود. به همین ترکیه و امارات نگاه کنید که در زمینه انرژی خورشیدی چکار میکنند و ما 300روز در سال تابش مستقیم نور خورشید داریم، حالا ما کجای داستان هستیم؟ میدانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است. کشورهای غربی در حال سرمایهگذاری کلان برای عبور از عصر انرژیهای فسیلی در آینده نزدیک هستند و در چند سال آینده کل ماشینهای برخی کشورهای اروپایی برقی میشود و عصر انرژیهای پاک شروع شده و در یک یا نهایتا 2دهه آینده یکی از چالشهای ایران است که مثل FATF و CTF استاندارد بینالمللی جدیدی پیش روی ما قرار میدهند و میگویند امضا کنید و تعهد بدهید که از میزان مشخص نمیتوانید انرژی فسیلی مصرف کنید، چون مثلا هوا را آلوده میکنید و به محیطزیست آسیب میرسانید.
پس نامه اخیر وزیر نفت و خارجه به رئیسجمهور در ارتباط با توافقنامه پاریس ناظر به همین محدودیتهای احتمالی است.
اصلا این نامهها را کنار بگذارید. 2دهه دیگر به ما میگویند شما در حال آلودهکردن کره زمین هستید؛ درحالیکه آنها 100سال همین کار را میکردند. اما وقتی دنیا بهصورت هوشمندانه در حال حرکت از عصر انرژیهای فسیلی به عصر انرژی پاک است، ما غافل هستیم. درحالیکه بهترین فرصت برای جذب سرمایهگذاری خارجی همین است که با این حرکت همراه شویم و منابع ارزی ناشی از تولید و صادرات نفت و گاز را مثل کشورهای پیشرفته نظیر نروژ در بخشهایی با ارزش افزوده بالا بهکار بگیریم و پشتوانه نسل آینده شود. روزی خواهد رسید که اجازه استفاده از انرژیهای فسیلی را هم نمیدهند. به نظر از راهبرد آینده انرژی جهان غافل هستیم و 50سال عقبتر حرکت میکنیم.
آقای زنگنه گفته باید در سال آینده ماده 12قانون از حالت احتضار خارج شود. چه کار میخواهید انجام دهید؟
ماده 12یک مشکل قانونی دارد که باید نمایندگان آن را حل کنند تا بتوانیم پول سرمایهگذار را رأسا برگردانیم و معطل سازوکار تخصیص بودجه نمانیم؛ در غیراین صورت ماده 12بیخاصیت خواهد بود. تردید ندارم نمایندگان به اصلاح رأی میدهند. موضع آقای وزیر هم ناظر به رفع ابهام قانونی است.
قراردادی که اخیرا با شهرداری کلانشهرها امضا شد، اجرایی میشود؟
بهترین قرارداد برای کمک به وضعیت حملونقل کلانشهرها همین قرارداد 2.6میلیارد دلار جهت توسعه متروها برای خرید و نصب واگنهای جدید است و قرار است به شهرداریها در بحث خرید واگنهای جدید مترو به ازای هر مسافر 9.8سنت به شهرداریهای کلانشهرها کمک کنیم و این دیگر یک قرارداد است و همین چند روز پیش با مسئولان متروی تهران جلسه داشتیم و سالانه باید 100میلیون دلار به شهرداری تهران در بحث مترو کمک کنیم. حالا توپ در زمین متروییهاست که کار را پیش ببرند.
آمارها از میزان مصرف انرژی در ایران بسیار وحشتناک است
مشکل فرهنگی است. دلیلاش هم این است که نگاه درآمدی و توسعهای به منابع نفت و گاز نداریم
اگر برخی پالایشگاههای بنزینی را تعطیل کنیم و بنزین وارد کنیم، به نفعمان است
هنوز وانت نیسان آبی تولید میکنیم که در هر 100کیلومتر 20لیتر بنزین مصرف میکند
مهمترین ابزار کنترل مصرف انرژی، ابزار قیمت است، تردید نکنید
بهینهسازی مصرف انرژی شامل تحریمها نمیشود
در دنیا هر 50سال مصرف بنزین 2برابر شده و در ایران هر 10سال
روزی خواهد رسید که اجازه استفاده از انرژیهای فسیلی را هم نمیدهند
فرهنگسازی با دستان خالی
ما با کمترین بودجه فرهنگسازی در شرکت مواجه هستیم و نخستین جشنواره دانشآموزی انرژی بهزودی برگزار میشود. هدف ما آموزش 6میلیون دانشآموز است و تصمیم داریم جامعه زنان را هم درگیر کنیم چرا که بهتر به نتیجه میرسیم. برخی از اینکه آمارهای وحشتناک مصرف انرژی منتشر میشود، انتقاد میکنند اما دیگر کشور کشش این میزان تقاضا را ندارد. دولتی که از مردم رأی گرفته باید جسارت و جرأت جراحی اقتصادی را داشته باشد. چند وقتی است میخواهند قیمتها را اصلاح کنند، اما این کار نشده است؛ شاید بهدلیل تبعات اجتماعی آن باشد. اگر دولت با مردم روراست حرف بزند و اعتماد بین مردم و دولت تقویت شود، مردم همراه خواهند شد. البته باید در جراحی اقتصادی سراغ دهکهای پایین اجتماعی برویم و از آنها حمایت و یارانه انرژی دهک ثروتمند را قطع کنیم چرا که مثلا قیمت بنزین تأثیری بر هزینه آنها ندارد و برای قشر متوسط هم برنامهریزی متفاوتتری را ازجمله بستههای حمایتی یا اصلاح سطح دستمزدها به اجرا گذاشته شده و باید این بساط را جمع کنیم.